اگر خورشيد هر شب غروب مي كنه و فرداش دوباره طلوع ميكنه
اگرگلها پژمرده ميشن و لي دوباره غنچه ميكنن
اگر عميق ترين زخم ها دوباره التبام پيدا ميكنن
اگر بزرگتربن رنج ها فراموش ميشن
چرا بايد از زندگي ترسيد ؟
البته كه من بعضاُ پژمرده ميشم بعضاّ شكوفا ميشم
البته كه اين سو و آنسو ميرم ولي بالاخره پرواز ميكنم
البته كه بعضاّ با سرعت حركت ميكنم بعضاّ مي ايستم
البته كه بعضاّ حرف ميزنم بعضاّ ساكت ميشم
به بي پايان بودن يك موقعيت اعتقاد ندارم
البته كه اگر امروز گريه ميكنم فردا خواهم ختديد
البته كه در ابتدا خواهم رفت و لي برخواهم گشت
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: از هر دری سخنی، ،